تاريخچه ايل صوفي
خبري-اجتماعي
مجمع جهاني صوفي هاي املشي

سر دودمان ايل صوفي، سلطان نعمت الله صوفي نام داشت. دولتيارخان فرزند يار محمد خان فرزند خليل السطان(يکي از امراي سلاطين صفوي)، در دوره‌ي شاه عباس خدماتي نموده، اعتباري کسب کرد و مصدر اموري گرديد. چندي بعد، شاه با توطئه اطرافيان نسبت به او بدبين شده و دوليتارخان نيز در مقابل، تحريکاتي عليه شاه عباس اول تدارک ديد. سرانجام قواي وي بدستور پادشاه صفوي سرکوب و اين آزاد مرد ايل صوفي در سبزه ميدان قزوين به دارآويخته شد. سپس ايل صوفي به دوگروه تقسيم شده، قسمتي به قندهار و قسمتي ديگر به قوچان کوچانده شدند. شاه طهماسب با مهاجرت ايل صوفي از قوچان به گيلان (1004 ه. ق)، ولايت رانکوه را به ولي سلطان(رييس وقت ايل صوفي) واگذار نمود. آنان اندکي بعد از استقرار در گيلان، املش را به جهت موقعيت خاص جغرافيايي مر کز تيول خود قرار داده و املاک سرزمين‌هاي ديلمان و رانكوه در اختيار ايل صوفي نهاده شد، تا در مقابل تجاوزات اشرار بر جلگه شرقي گيلان پايداري نمايند.

«در حوالي سال‌هاي 45-1135 ه. ق كه گيلان بر اثر ناداني شاه طهماسب بن شاه سلطان حسين به تصرف قواي روس درآمده بود و مردم گيلان ناچار به قصد دفاع از مرز و بوم به جنگ‌‌هاي ممتد ايذايي پرداخته بودند، يكي از دلاوران صوفي كه بهرام قليخان صوفي نام داشت و در آن روزگار رييس طايفه و حاكم رانكوه بود، به همراه تفنگدارانش به جرگه مدافعان پيوست و در برابرمتجاوزين روس پايداري و تا سرحدات گيلان آنان را دفع نمود.»

ايل صوفي تا پايان اقتدار صفويان اعتبار و منزلت خاصي داشت. بطوريکه بر کل نواحي شرق گيلان، ديلمان و رانکوه فرمان مي‌راند. اما پس از به قدرت رسيدن نادر شاه افشار، قدرت و نفوذ صوفي‌ها کاهش يافت. نادر که از حضور کرد‌هاي مهاجر املش و مناطق ديگر رانکوه ناراضي بود، گروه‌‌هاي تازه اي از کرد‌هاي گروس و اطراف کرمانشاهان را براي تضعيف صوفي‌‌هاي املش به کلاردشت و کجور کوچاند. با به قدرت رسيدن آقا محمد خان قاجار مجدداً گروه ديگري از کرد‌هاي خواجه وند براي تضعيف قدرت صوفي‌ها به اين منطقه کوچانده شدند.

شيخ بهاء الدين املشي در کتاب گوشه‌هايي از تاريخ گيلان مي‌نويسد: «در گذشته ايل صوفي بيش از چهارصد سال از نظر سياسي و اقتصادي قدرت مسلط منطقه رانكوه بودند. آنان چهار قرن موجوديت سياسي و موقعيت و سيادت خود را در منطقه املش حفظ نموده و همواره بزرگي و اخلاق و نجابت ايلي و ميرايي خود را كاملاً محفوظ داشته اند.» اغلب رؤساي ايل صوفي از مالكان و صالحان با تحصيلات علوم ديني بودند. در دوران حكمراني خود، ضمن حفظ ثباب و امنيت منطقه، همواره منشاي خدمات ارزنده اي براي مردم زاد گاهشان بودند

در جريانات نهضت مشروطه، ايل صوفي املش به سهم خود نقش مهمي را در راستاي هواخواهي مشروطه طلبان در تهران ايفا نمود. فرزندان آيت الله ميرزا حبيب اله املشي(ميرزاي رشتي) همواره در متن مبارزات سياسي تاريخ معاصر حضوري چشمگير داشتند. شيخ محمد، شيخ اسماعيل و شيخ اسحق املشي(صوفي) هر يك به نوبه خود خطابه‌‌هاي اعتراض آميزي در نفي سياست‌هاي استبدادي محمدعلي شاه در تهران ايراد نمودند. البته در سطح گيلان ايل صوفي با همه توانمندي‌هاي مالي و نظامي خود، آنگونه که بايد و شايد سردارجنگل(ميرزا كوچك خان) را همراهي نكرده و تنها به چند فقره كمك مالي به مجاهدين جنگل و ترور چند تن از قزاقان روسي اكتفا نمودند. با آنكه طايفه صوفي در آن زمان در اوج قدرت و داراي ارتش منظم محلي بود، نتوانست در گيلان نقش آفرين پاره اي از حماسه‌‌هاي نهضت جنگل باشد. در اين دوران تنها يك رجال سياسي و مذهبي اين طايفه به نام شيخ بهاء الدين املشي(ميزان)‌ در رأس كميته قضايي تشكيلات اتحاد اسلام فعاليت موثري داشت.

پس از كودتاي رضا خان پهلوي و جلوس وي به تخت سلطنت، فشار زيادي به صوفيان املش وارد آمد، بطوريكه رضا شاه توانست املاك و اراضي وسيعي از اين خاندان را در شرق گيلان متصرف شود و با تهديد و ارعاب ايادي وي، موجب گرديد قدرت مطلقه صوفيان در مناطق املش، رودسر و لنگرود كاهش يابد.

صوفي‌ها هرگاه نسبت به اعمال و اقدامات رژيم شاه مبني بر استرداد املاك خود پافشاري مي‌كردند، پس از مدتي دستگير، شكنجه و زنداني مي‌گشتند. نصراله خان صوفي رييس وقت ايل  صوفيان املش در اين زمان بعلت نافرماني و عدم اطاعت از رضا شاه، بجرم ارتباط محرمانه با آلماني‌ها جهت ساخت فرودگاهي در املاك شخصي وي در « مريدان» لنگرود، توسط عوامل رضاشاه دستگير و مدت هفده ماه در زندان‌هاي تحت نظارت انگليسي‌ها در رشت و اراك زنداني گرديد. پس از آزادي، نصراله خان از راه مسالمت آميزي با رضا خان كنار آمد و توانست تا حدودي املاك و اراضي خود و خاندانش را از وي باز پس گيرد. وي با خاتم رضا شاهي بار ديگر حاكم بلاعزل مردم املش شد.

 نصراله خان فرزند حاج ميرزا يحيي خان صوفي، فردي صاحب نفوذ، در مراجع ديواني و كشوري بود. عده اي او را حاكمي مغرور و خشمناك توصيف مي‌نمايند. وي همگام با ايادي پهلوي نقش موثري در سركوب و اذيت و آزار هواداران بي دفاع حزب توده را داشت. عده اي نصراله خان را حاكمي مقتدر و كار گشا مي‌دانند كه در آن سال‌هاي بحراني(جنگ جهاني)، علاوه بر حفظ و ثبات امنيت منطقه رانکوه، به احقاق حقوق سكنه املش همت مي‌نمود. از اقدامات مهم نصراله خان، تأسيس اولين مدرسه سبك جديد املش موسوم به صوفيه، مي‌باشد كه با هزينه شخصي آنرا راه اندازي كرد. وي در طول حكمراني خود بيش از 10 بار ازدواج نمود و صاحب 29 فرزند گرديد. فرزندان و نوادگان نصراله خان غالباً داراي تحصيلات عاليه در داخل و خارج از كشور بوده و همواره منشاي خدمات و دستگيري از هموطنان املشي خود مي‌باشند.

پس از نصراله خان، فرزند وي به نام امان اله خان صوفي(امير) عهده دار امور جاري املش گرديد. نامبرده داراي مدارج دانشگاهي(داروسازي) و از شاعران غزلسراي شرق گيلان به شمار مي‌رفت. گرچه وي منصب رسمي در اركان كشوري و لشكري نداشت ولي به اعتبار سابقه خانوادگي اش، نفوذ قابل ملاحظه اي در تمامي اقطار رده بالاي كشور داشت.

امير با آنكه فردي متشخص، نجيب زاده و با احترام در بين مردم و مسؤلان گيلان جلوه مي‌نمود، نتوانست همانند پدر و نياكان خود حاكميت واحدي را در املش بنيان نهد. در همان سال‌هاي اوليه اقتدارش بر سر املاك موروثي و همچنين جهت پيشبرد اهداف و اعمال نظراتش، با عموي خود محمدتقي خان تنش مضاعفي پيدا نمود. از آنجاييكه نيابت خانواده محمدتقي خان را فرزندش جلال خان بعهده داشت. از آن پس صحنه اجتماعي املش به دو جريان مخالف تقسيم گرديد. منازعات قومي و رعيتي در طول بيش از يك دهه توسط رعاياي جلال خان از يك سو و حاميان امان اله خان از سوي ديگر تا سر حدات املاك آنان ادامه داشت.

پس از اجراي اصلاحات ارضي، هنگاميكه رؤساي دو تيپ صوفي با هم مصالحه نمودند باز مردم شاهد نزاع‌‌هاي دسته جمعي بين دهقانان هوادار دو جناح فوق الذكر بودند. لازم به توضيح است در پي اختلافات قومي بين خاندان صوفي، مالكان ديگر منطقه همچون خاندان محمدي كياكلايه نيز به نوعي به اينگونه تعرضات دامن مي‌زدند و اندكي قدرتمند تر مي‌شدند ايادي نامبرده درگيريهايي با هواداران امان اله خان ايجاد مي‌نمودند ، كه در فاصله كوتاهي ايل قدرتمند صوفي بر آنان فايق مي‌آمدند.

 شايد يكي از عوامل اصلي پسرفت و عدم توسعه اقتصادي املش تا پيش از انقلاب همين جريانات دو تيپي خاندان صوفي باشد كه هر يك مانع پيشرفت و اقدامات همديگر مي‌شدند. متأسفانه بعد از انقلاب نيز همان تفكرات شوونيستي (قومي گرايي) املشي‌ها كه در گذشته دور ريشه دوانيده بود يكباره سبز شد و به نوعي حادتر(متعصبانه تر) بين دو جناح مخالف تقسيم گرديد. عده اي خود را به جناح مهدي رهبري املشي(نماينده جناح ميانه رو) و عده اي خود را به جناح شيخ محمد حسينياء کُجيدي(نماينده جناح تندرو) منتسب نمودند. و اين بار نيز شعله درگيريها و منازعات فكري عواملشان تا سرحدات حوزه انتخابيه رودسر و املش زبانه كشيد. عليهذا اين چالش‌هاي سياسي بين دو جناح رهبري و حسينياء نيز يكي از عوامل مهم پسرفت و عدم توسعه يافتگي املش منجر گرديد. هرگاه هريك از جناحين تصميم مي‌گرفتند اقدامات سازنده اي در املش بعمل آورند ، رقيبان به نوعي چوب لاي چرخ ديگري مي‌گذاشتند. بطوري كه هم اينك نيز شاهد اينگونه اعمال مي باشيم.

 

البته با همه توضيحات و نظرات گردآوري شده، بنا به مشاهدات نگارننده ايل صوفي از ويژگي‌هاي متمايزي نسبت به ساير خوانين و مالکان ايران داشتند. از جمله، به سادات احترام مضاعف مي‌گذاشتند و همچنين داراي روحيه مهمان نوازي و غريب نوازي بودند. آنان با آنکه در رژيم گذشته از هرحيث در دستگاه پهلوي دوم نفوذ موثري داشتند ولي هيچگاه از مواضع قدرت سياسي با رقيبان برخورد نمي‌کردند. سوء استفاده از مقام و منصب را بسيار زشت مي پنداشتند و از آن حذر مي كردند. لازم به ذکر است در دهه پنجاه، املش به عنوان يک شهر مذهبي و سياسي تبديل به پايگاه انقلابيون و مبارزان عليه رژيم ستمشاهي شده بود و هر بار ساواک وارد املش مي‌شد و مشاهده مي‌کرد در مجلس سخنراني روحانيون مبارز، عده اي از صوفيان از جمله امان اله خان حضور دارند متعجب مي‌شدند. جانبداري صوفي‌ها از روحانيون فقط به روحيه مهمان نوازي آنان مربوط مي‌شد و اين خصلت نيکو نشأت گرفته از ميراث نياکان آنان بود. صوفي‌ها به فرزندان خود توصيه مي‌کردند با مهمانان و غريبه‌ها با احترام و مهرباني رفتار کنند و نمي‌گذاشتند در املش کسي مسافرخانه و مهمانسرايي تأسيس نمايد. چونکه اعتقاد داشتند حضور مهمان در خانواده‌‌هاي املشي موجب گرمي عواطف و برکت و افزايش ثروت مي‌گردد.

  اگر کمي صداقت داشته باشيم بايد عنوان کنيم که صوفيان در طول حکمراني خود همواره در امور خيريه و موقوفات و ساير خدمات اجتماعي پيش قدم بوده اند. از جمله خدمات آنان تأسيس واحد‌هاي اداري، آموزشي و مراكز خدماتي در املش و مركز استان بود. آنان در بنيانگذاري مدرسه عالي بازرگاني رشت(دانشگاه گيلان)، کتابخانه ملي رشت(نشر فرهنگ گيلان)، بيمارستان‌هاي مداين تهران، پورسينا رشت و همچنين در تأسيس و ايجاد برخي از ادارت و مدارس و مساجد املش و... نقش اصلي و مؤثر داشته‌اند)

    جمعيت ايل صوفي هم اكنون بالغ بر پنج هزار نفر مي باشد كه با نامهاي خانوادگي : صوفي سياوش، صوفی، صوفي املشی گيلاني، اكبري صوفي، بامداد صوفي، صوفي لو، داودي صوفي، صوفي پور، عنايتي صوفي، عبدي صوفي، عادلي پور صوفي، رحیمی صوفی ،اسدي صوفي، پاكسرشت صوفي، دهقان صوفي، ترابي صوفي، جمالي صوفي، جمالی پور صوفی، نصيري صوفي، سميعي صوفي، حقيقت پور صوفي، صمدي صوفي، قديري صوفي، هادي پور صوفي، لطيفي صوفي، صوفي خليلي، رضائي صوفي، صوفي رضايي، طيب صوفي، جواد صوفي، نورائي صوفي، عباسي صوفي، پیرصوفی، سلیمان زاده صوفی، صوفي نعمتي، طاهری صوفی،  بابائيان صوفي، صوفی نژاد، فرخي صوفي،كاظمي صوفي، عظیمی صوفی، طالبيان صوفي، طالبي صوفي، خسروی صوفی و .... در گيلان و تهران معروف هستند و عده كثيري نيز در خارج از كشور داراي تحصيلات عاليه بوده و زندگي مي كنند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبري و آدرس صوفيكده.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 7024
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1